سالهایی که بدون آزادی گذشت
Saturday, February 18, 2006
فعلا همینه که هست...
.
.
*داستان از کجا شروع شد رو نمیدونم اما یکهو دیدم وسط ماجرا قرار گرفتم و هیچ کاریشم نمیشه کرد خلاصه که زندگیم بدجوری
عجیب غریب شده ,گاهی انقدر خوب خوب خوبه ( زندگی) که فکر میکنم تو خوابم, گاهی هم انقدر پیچیده میشه که کم مونده نفسم بند بیاد, فکر نمیکنم تو هیچ دوره ای از زندگیم همه چی این همه شلوغ و غریب بوده حتی برای توصیف این روزا جملهء مناسبی هم پیدا نمیکنم که بنویسم.. گاهی به چشم دیگران چنان در سکوت غرق میشم که با هیچ چیزی نمیتونن از اون لحظه خارجم کنند اما واقعیت اینه که من این روزا شدید دنبال سکوت واقعی هستم, وقتی بیصدا یجا سکوت میکنمو مورد اعتراض قرار میگیرم در اصل ذهنم شدید درگیر تجزیه تحلیله یک انتخابه ..گاهی فکر میکنم هنوز تکلیفم با خودم روشن نیست و هنوز به اون ثباتی که همیشه در پی اش بودم نرسیدم ..ذهنم دائم مثل پروانه در چرخش و حرکته, اصلا من نمیدونم این همه فکر یکهو از کجا ریخت توی سرم, گاهی هم چنان به رفت آمد و هیجان میوفتم که انگار نه انگار که این شبنم دیروز منم؟ .. بنظرم بدجور با سردرگمیه خودم دیگران رو هم گیج کردم اما خوب دیگه تاگرفتن تصمیم نهایی به قول معروف فعلا من اینجوریم, همینه که هست :)

*روزهجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
( حافظ )

*تصورش بکن ساعت 2 شب داری بر مگیردی همهء خیابان ها هم خلوت یک نفس عمیق هم میکشی فکر میکنی به به چی میشد شهر همیشه این همه خلوت بود و بدون ترافیک که دو ساعت یک راه 15 دقیقه ای رو تو ترافیک گیر نکنی که یکهواز حالت رمانتیک خلوتیه خیابون خارج میشیو میبینی داری میری زیر یک اتوبوس که معلوم نیست اون وقت شب تصمیم گرفته خلاف جهت خیابون حرکت کنه تازه بعد از این همه بوق و داد و جیغ و هوار آقای اتوبوس فهمیدن بنده رو دارن زیر میکنن تازه کلی هم شاکی انگار من خیابون خلاف جهت میرفتم !! خلاصه که این ملت معترض داشتن حسابی از دست حرکات این روزای من راحت میشدن خودمم هنوز در شوکم نمیدونم داستان چی بود یعنی کفر زیاد گفته بودم ؟ خوشبختانه بنده و ماشین مبارک سالم هستیم و دنیا از دست من هنوز نفس راحت نکشیده ( خلاصه که این نهضت ادامه دارد )


*دیگه اینکه اگر یک عدد حیوان( از هر مدلش) فضول در خانه دارید که دوست داره سر از کار شما در بیاره جدا توصیه میکنم که وسائل آرایشتون و چیزهای دیگر رو ( به علت مسائل اخلاقی طبق چارچوب نظام فیلترینگ این قسمت حذف میشود ) جای امنی بگذارید چون سرتون رو تا برگردونید میبینید گرفته دندونشو در حال جویدن یا دویدنه : )

*بنظرم هرسال مراسم شام غریبان متحولتر میشه .. امسال که خیلی جالب بود, تو خیابون بزور آقای عذادار وسط خیابون وا میستاد تا تو ترمز کنی بعد میزد به شیشه یک ساعت منبر میرفت, با چشمانی اشک آلود ملتمسانه شمع دستت میداد که بیا تکیهء ما شمع روشن کن !!!

*در ماه گذشته فیلم های
Constantine --- Stigmata -Minority Report -- Dancer in the Dark- Garden State Dark Water --- The Dreamers --- Intimacy- Un long dimanche de fiançailles- Van Helsing --- From Hell --- War of the Worlds --- Eternal Sunshine of the Spotless Mind --- The Butterfly Effect --- The Chronicles of Riddick --- Monster --- Just
Married
و چند تای دیگه رو دیدم اکثرشون جنبهء سرگمی داشت اما یک فیلم جدا حالم بهم زد فیلمی با نام
.. (سالویا 120 روز در شهر فساد )Salo, or The 120 Days of Sodom

داستان در زمان 1944 را به تصویر میکشد، چهار تن از سردمداران محلي در زمان حملهء نازی ها يک دوک، يک اسقف، يک دادستان و يک رئيس جمهور دست به بازداشت گسترده دخترها و پسرها ميزنند. سپس 16 تن از زیباترین آنها را انتخاب و به همراه محافظ و خدمتکار و يک نوازنده پيانو و سه زن نقال که با حکايت کردن ماجراهاي جنسي خودشان آن جمع را تحریک میکردندو در ويلايي پرت افتاده گرد هم جمع شده بودند .. در نهایت سرتاسر فیلم همراه با بدترین شکنجه ها و افکار سادیسمی همراه هست ,تا آخرین قسمت فیلم که هر کدام از این 4 نفر در جایگاه ناظر قرار میگیرن و با دوربینی که در دست دارن به شکنجه دیگران از بالا نگاه میکنن و لذت میبرند فکر میکنم تنها جای فیلم که حرفی برای گفتن داشت همان قسمت آخرش بود .. اما در کل این فیلم را توصیه نمیکنم اگر اعصاب ضعیفی دارید هرگز این فیلم رو نگاه نکنید .

*دل گمراه من چه خواهد كرد
با بهاري كه ميرسد از راه ؟
يا نيازي كه رنگ ميگيرد
درتن شاخه هاي خشك و سياه ؟
دل گمراه من چه خواهد كرد ؟
( فروغ فرخزاد )

*ملتی که شعارشون توی زندگی " این نیز هم بگذرد " باشه باید هم هی بشنن و دست روی دست بگذارند که این نیز هم بگذرد پس حقمون همینه نه بیشتر ! ( توهین به همه نشه این نظر منه فکرشم که میکنم سرم سوت میکشه اگه اینو نمینوشتم خفه میشدم )