سالهایی که بدون آزادی گذشت
Thursday, June 16, 2005

مبارزین ظاهر بین و زمانهای از دست رفته ...




* داشتم فکر ميکردم که اگرخاتمي هيچ کاري را درست انجام نداد اما چند کار را خيلي خوب به ديگران نشان داد.. ۱- اگرميخواهيد مورد توجه اين ملت افسرده قرار بگيريد جلوي دوربين لبخند بزنيد تا اين ملت از لبخند شما با همهء بدبختي هاشون انرژي مثبت بگيرند و احساس کنند بالاخره يکي آمده است که بر خلاف همهء تابو هاي گذشته ميخندد...۲-خاتمي خيلي خوب اين ۸ سال به بقيه نشان داد که جلوي دوربين تميز و مرتب لباس بپوشند ترجيحا يک انگشتري بجز عقيق قهوه اي دست کنند چون ميدانست گروهي از مردم عقلشان به چشمشان هست و تا مدت ها ميگويند ديدي فلان کانديدا چقدر امروزي بود ؟ ..۳- خاتمي ياد داد اگر ميخواهيد مورد توجه طيف گسترده اي از مردم باقي بمانيد لابلاي هر شعاري کلمهء زنان٬ جوانان را بگنجانيد.. چپ و راست بگوييد جوان مسکن کار و ازدواج ميخواهد تا جوان خوش خوشانش شود و فکر کند به به اگر او رئيسجمهور شود من حتما به مراد دل خويش ميرسم اما خاتمي اينرا هم خوب ميدانست که باز گروهي از مردم هستند که حافظهء تاريخي هوشمندي ندارند و نوجوان هاي ديروز که به او راي دادند جوان هاي امروز شده اند و زياد يادشان نميماند که اين شعار ها فقط نمايش هاي قبل از انتخاباته و بعد که خرشان از پل گذشت هيچکس يادش نميماند که جوان اصلا نيازش چه بوده..۴-داشتم ميگفتم از استاد بزرگي که خيلي چيزها در طول اين ۸ سال ياد داد يکي ديگر از تعليمات ايشان اين بود که زنان را در شعار هاتون فراموش نکنيد جلوي دوربين بگوييد ما هواي ورزش خانوم ها راداريم ما حقوق برابر در همهجا برايشان فراهم ميکنيم و ما ميدانيم به زن ها ظلم شده است ما تا چندين سال احياي حقوق زنان را حتي بيشتر از مردان مورد توجه قرار ميدهيم تا اين حق تضعيف شدهشان احيا شود٬ اما کسي نيست از اين آقايون بپرسد شما ها که توانستين از فيلتر شوراي نگهبان بگذريد و در طول اين چندين سال در راس پست ها و قدرت هاي اجرايي ايران بوديد چرا تا به حال قدمي براي برابري حقوق زنان برنداشتين؟ چرا حالا که به راي جمعيت قابل توجه اي از زنان نيازمندين به ياد موجوديت آنان هم افتاديد..از ديد شما زنان و جوانان فقط ابزارهاي دقيقهء نود هستند که به اعمال شما مشروعيت بدهند..طب و تاب اين انتخابات چنان مردم را جو گير کرده است که همه به فکر چاب شدن کتاب هاي خوب تائتر هاي مد روز و از دست ندادن مانتوهاي تنگ هستند مبارزه ميکنند تا اين ها را از دست ندهد اما هيچکدام از اين "مبارزين خفتهء ظاهر بين" نگران کودکان آوارهء بم نبود هيچکس کسي نپرسيد آقاي کانديدا شما براي بيداد ايدز اعتياد و اين فرهنگ بيمار چه برنامه اي داريد؟.. افسوس

گفتي بايد بنويسم اما سخته اين نوشتن

چه شباي رنگ به رنگي

چه جماعت يه رنگي

نه مسلسلي نه جنگي

چه دروغاي قشنگي ....

( يغما گلرويي )


*در اينجا هوا براي نفس کشيدن کم است٬ هيچ گوش شنوايي نيافتم که بيمار نباشد.. دل در اينجا فقط محل دلتنگيست..پاهايم ميلرزد براي فرداي بيفرجام.. و نگاهم تيره گشته از اين همه نيرنگ...کاش سقف آسمان چکه ميکرد فقط بخاطر دل افسردهء گل سرخ...من تا به صبح بر سر جنازهء سگي گر ناله کردم ٬من همزخم پرنده اي کوچک شدم که لابلاي بوتهايي از خار به دام افتاده بود .. من خسته ام از اين که صياد باقي بمانم ميدانم که روزي فرا خواهد رسيد که صياد خود به دام بيوفتد دلم ميلرزد براي روزي که هنوز نرسيده است... من روزهاست اعتصاب کرده ام که به من القاب رنگارنگ نچسبانند چون که باعث ميشود احساس کنم بزرگ شده ام... هنوز هم تشنهء بوسهء کودکانه ام٬ مرا تشويق به آتش هوس نکنيد که هوس در من ميسوزد و ملتهب ميشود از هرچه سرمستيست..نگو اعتماد کن که من گل اعتماد را هزاران دقيقه است که پرپر کرده ام .. نگو رهايم نکن که منه رها شده کي توان رها نکردن را دارم... ميدانم که ميگويي زمان حل خواهد کرد همهء بي اعتماديت را ٬اما نميداني که من خود در زمان ديريست که گم گشته ام ...

* ما در آن جنگل سبز سيال

شبی از خرگوشان وحشي

و در آن دريای مضطرب خون‌سرد

از صدف‌های پر از مرواريد

و در آن کوه غريب فاتح

از عقابان جوان پرسيديم

که چه بايد کرد .... ؟؟؟

( فروغ فرخزاد )

* کاش دولتمردان برای زمان های از دست رفتهء زندگی مردم به واسطهء بدقولی هایشان برنامه ای داشتند....