سالهایی که بدون آزادی گذشت
Monday, October 18, 2004
خواب..



* ما فرياد زديم٬ما حرمت ها را شکستيم ٬ما به بيراههء ذلت پيوستيم.. ما کينه ورزيديم٬ ما از هر چه عشقه گذشتيم...خواب خيانت ديدم و تو خواب حلقهء سياه شده٬ رنگ سياه خواب ها سياهمان کرد ٬خرابمان کرد٬ گريانمان کرد٬گريه کرديم آسمان شکست٬ ناله کرديم آسمان به اشک ما پيوست..باريد و ما گريه کرديم باريد و ما در هم بسوي تباهي پيچيديم و صد بار شکستيم..کاش نميخوابيديم ٬کاش خواب نميديدم.. کاش اگر خوابيديم بانگ سحر را ديگر نميشنيديم٬کاش با نگاه به گذشته٬آينده را خراب نميکرديم٬کاش چشمهاي غبار گرفته امان را در گذشته جا ميگذاشتيم ٬کاش قلب پر نفرتمان را در زير باران جلا ميداديم.. چراغ رابطه زنگار گرفته است٬حرف ها همه شعار هاي بيرنگ است به بيرنگي دل من به بيرنگيه نگاه تو.. نگاه تو از دل کينه است٬دل من از شيشه است٬سراب خاطره ها٬ تو را در خود ويران کرده٬تو که واژهء صبر را شرمنده کرده بودي ٬تو که در گذشت به خدا هم يکدستي زده بودي٬تو که آرامشت موج بيصدا ي دريا بود٬ چه شد که با کلاغ هاي ياوه گو هم کلام شدي؟

* حتما تا حالا خبر سنگسار دختر 13 ساله رو خوندين يا شنيدين٬ نيمخوام حرفهاي کليشه اي و تکراري بزنم اما روزي که زن ۲۵ ساله رو سنگسار ميکردن و مردم دم نميزدن و صداشون در نميامد يا حتي از رو زمين سنگ هم براي خالي نبودن عريضيه بر ميداشتن و به انسان داخل گوني و يا تا گردن در خاک رفته ميزدن بايد به فکر امروز هم ميوفتادن که ممکنه يکروز کار از زن ۴۰ ساله و ۲۵ ساله بگذره و به بچه هاي معصوم ۱۲ ۱۳٬برسه..وقتي براي اعدام يک موجود زنده ٬مردم دسته دسته به محل مورد نظر ميان وبا هيجان به اين صحنه نگاه ميکنن بايد انتظار اين روز ها رو هم کشيد..بجاي اينکه مشکل اصلي رو حل کنيم ياد گرفتيم صورت مسئله رو حذف کنيم..ديروز افسانه٬ کبري٬فاطمه٬ امروز ژيلا فردا نوبت کيه؟ ... مهم اينه که فردا هم از راه ميرسه و اين آزار دهندس...

If ever things being to look

alittle cloudy

they'll get better soon

just remember that it's true

"it takes rain to make rainbows"

and sometimes it takes difficultiesto make us stronger and better people

THE Sun will shine again soon... you'll see.

* عدالت در ايران معني خاص خودشو داره که به هيچکجاي دنيا شبيه نيست.. قوانين جزايي و کيفري٬ ماده ها و تبصره هايي هستن بي خاصيت که فقط اعداد آنها نشانيه قدرت آنهاست..در جايي کسي به کودکان تجاوز ميکند آنان را آزار ميدهد به سر حد جنون رواني ميکند و به دام يک قاتل جاني مي اندازد فقط به استناد همين قوانين بي خاصيت چند سالي آب خنک سهم جنايتش ميشود آنوقت کمي آنطرفتر کودکي براي ندانسته کاري به مرگ( سنگسار) محکوم ميشود..چه عدالتي.. دست شيطان هم از پشت بستين با اين قوانين مسخره اتان..

* يک روز استادمون سر کلاس با آب و تاب ميگفت بله بايد قوانين جزايي کيفري پيامد تربيتي داشته باشد ارتکاب مجرمانه رو از منظر اجتماعي و روانشناسي هم بايد بررسي کرد٬بي اختيار زدم زير خنده ٬استاد گفت خانوم مگه جوک ميگم چرا ميخندين؟ گفتم استاد چون بحث ما در مورد قوانين ايران هست صحبت شما بي شباهت به جوک نيست...ميدونم که استاد اين جوک هر سال براي گروهي جديد تعريف ميکنه و دسته اي هم مات و گروهي هم لبخند مضحکانه تحويل هم ميدن و اين جوک هرسال تازه تر٬ تکرار ميشه..

* من سردم است

من سردم است و انگار هيچ وقت گرم نخواهم‌شد

اي يار، اي يگانه‌ترين يار، آن شراب مگر چندساله بود؟

نگاه کن که در اين‌جا

زمان چه وزنی دارد

و ماهيان چگونه گوشت‌های مرا می‌جوند

چرا مرا هميشه در ته دريا نگاه می‌داری؟

( فروغ فرخزاد )

* مشکل من هنوز با blogrolling حل نشده .