سالهایی که بدون آزادی گذشت
Friday, May 28, 2004
و خداوند داد کشید

* و خداوند داد کشيد آي جبرئيل٬ مکائيل٬عزرائيل اين بندهءنافرمان٬اين ديوانه که با عطري مسخ کنندهء غربي دوش گرفته و با بشکن و خنده هايي از سر مستي به درگاه من آمده را ردش کنيد برود پي کارش چند بار به در و ديوارهاي اين کرهء خاکي بخشنامه کنيم اعلاميه بچسبانيم که مسلمان ها بايد با عجز و زاري و بوي تند عرق بدنشان به درگاه من بيايند !

* بازداشت شيوا نظر آهاري و هانيه نعمتي.. باز نزدیک 18تیر شد و بازداشت ها و بگیر و ببند ها شروع شد اما اینبار تمرکزشون رو خانوم ها بیشتر شده نصبت به پارسال..

* زناني كه رفتند ، زناني كه در راهند خودتون مقایسه کنین...

* داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی
شهر خاموش دلم رو تو پرآوازه کردی
آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود
اومدی وقتی تو سینه نفس آخری بود
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
تا تویی تنها بهانه واسه زنده بودنم
من به غیر از خوبی تو مگه حرفی میزنم؟
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی..

* اممم 100 شدم :)))