سالهایی که بدون آزادی گذشت
Wednesday, April 28, 2004
صاحب عزا

* ظهر يکي از بچه ها زنگ زده که اي جونورمعلوم هست کجايي سرت کجا گرم که صدات در نمياد خلاصه بعد قورقر کردن گفت حالا امروز چيکاريي گفتم والا عصر بايد بريم مجلس شب سوم يکي از فاميل ها مسجد٬ اين حرف و در حالي ميزدم که يکم صدام و غمگين کردم چنان زد زير خنده انگار براش جوک تعريف کردم گفتم وا دربدر چته مگه جوک برات گفتم که قش کردي از خنده ؟ گفت نه واسه من ديگه فيلم بازي نکن آخه تو ادم يخ بي اعتقادمگه ميتوني غمگين هم بشه خلاصه يک ساعت رفت بالا منبر و منو بد نام کرد گفتم واقعا دستت درد نکنه همين دوستاي مثل تو هستن که آدم و بدنام ميکنن گفت نه حالا جون من يعني غمگيني گفتم اره اخه تو مسجد با سندل راه نميدن واسه اينه بايد کفش بپوشم ناراحتم ديگه نتونستم جلوي خندم و بگيرم زدم زيره خنده دوستمم که از خدا خواسته گفت ديدي ميشناسمت تو ادم نميشي.
خلاصه رفتيم مسجد مثلا ما جز صاحب عزا بوديم٬ رديف اول نشسته بوديم هي اين خانومه قران ميچرخوند که هرکي ورداره بخونه به يک ثوابي برسه :)) به من ميرسيد ميگفتم نه مرسي دوباره حلوا و خرما گرفت گفتم نه مرسي باز رفت اومد دستمال گرفت باز گفتم نه مرسي خلاصه اين عمل چند بار تکرار شد و من هر بار گفتم نه مرسي ديگه دفعه آخر بدجوري به من نگاه کرد فکر کنم بدش نميومد چندتا بد و بيراه بارم کنم ..چقدر دلم ميخواست بجاي پخش کردن خيلي چيزا از بلندگو سرود اي ايران و ميزاشتن واسه انساني که قلبش واسه ايران انقدر تاپيد تا يک روز دور از وطن ايستاد..
من نميدونم چرا ما آدما عادت به تظاهر کردن داريم ..من ميدونم طرف از پايه و اساس بي اعتقاد ولي بخاطر اينکه خودشو مثل ديگران کنه وايساده به نماز خوندن من واقعا نميدونم چرا ما آدما انقدر به اعتقاداتمون بي احترامي ميکنيم اصلا انگار تنها چيزي که برامون مهم نيست عقايدمونه که با وزش هر بادي به هر سمتي متمايل بشه..کاش بهمون بجاي خوندن خيلي چيزا ياد ميدادن خودمون و دوست داشته باشيم و براي عقايدمون ارزش قائل بشيم تا کي حذب باد تا کي...؟

*شستن ظرف و لباس و مسائل ديگه خونه داري فکر نمي کنم که زني رو ناراحت کنه!
..( خوب در جواب این لینکی که بالا گذاشتم فکر کنم این نویسنده این نامه اصلا از وضیعت کنونی زنان و دختران ایران عزیزمون خبر ندارن آیا واقعا سو استفاده جنسی فقط در مورد تبلیغات سکسی تلویزیون های کشورهای دیگس آیا ندیدن تن فروشی دخترهای معصوم زیر 18سال که از زور درد و فقر و نداری و 1001 فشارهای فرهنگی و اقتصادی زیر پل ها و یا گوشهء همین پارک های ایران عزیزمون دارن جون میدن؟ واقعا که بعضی ها هنوز فکرشون در حد ظرف شستن زن خانه ست و بس..واقعا که شرم بر شما ادم های که در همان عصر بیل و گلنگ باقی ماندین..

*يك مرجع تقليد: زنان بايد بيشتر از مردان، قدردان انقلاب باشند.. ( آره دیگه نه اینکه با انقلاب حیوانات ؛زنان؛ انسان شدن واقعا بعضی وقت ها چیزای میشنوم که که از زوره خنده دیگه نمیتونم نفس بکشم آخه کجا شما ها به زن ها مقام و عزت دادین آیا جز این بود که قانون عصر حجر دوباره احیا کردین و زن ها رو به گوشه آشپزخانه ها فرستادین حیف که احساس خستگی میکنم وگرنه چنان طومار بلندی از عزت و ارزشی که به زنها دادین مینوشتم تا شاید یکم روتون کم بشه )

* نگاه كن

تمام هستيم خراب مي‌شود

شراره‌اي مرا به كام مي‌كشد

مـــرا بــه اوج مـي‌بــــرد

مـــرا بــه دام مـي‌كشد