سالهایی که بدون آزادی گذشت
Sunday, February 01, 2004
هوای تازه



* شب جالبی بود تو یکذره جااون همه آدم در حاله حرکات موزون خیس عرق شده بودم تو اون حالت هم تو شوخیت گرفته بود مردم آزار از من پنجره باز کردن و از تو بستن از من خاموش کردن شومینه از تو روشن کردن..ساعت 4صبح همه تقریبا رفتن چراغ ها رو خاموش کردیم هر کدوم یوری ولو شدیم مثل اینکه اون باز و بسته کردن پنجره خوب من و سرما داده لرز کردم میچسبم به شومینه با صدای که به سختی خودمم میشنوم زیر لب باز هم این شعر فروغ زمزمه میکنم : من سردم است ....من سردم است و انگار هيچ وقت گرم نخواهم‌شد : و باز تکرار میکنم که من سردم است ..شایدم با چسبیدن به آتیش و خیره شدن به اون شعله های رقصان می خواستم انجماد چشمم و ذوب کنم اما نشد گرما بدجوری حباب افکارمم و ویرون میکرد..چند ساعتی مثل اینکه خوابم برد چشم که باز کردم هوا روشن بود رفتم تو آشپزخونه پیش بقیه بیرون چه آسمون پاکی داشت چیزی که در تهران هیچ وقت پیدا نمیشه نتونستم جلوی خودم و بگیرم پنجره باز کردم و چنان نفس عمیقی کشیدم که یک لحظه احساس کردم الان قلبم وامیسته کلی هوای پاک ذخیره کردم تو ریه هام کوه روبرو انقدر نزدیک و سفید و خوشگل بود که فکر میکرد این واقعی نیست بلکه یک تابلو نقاشی..یکی دوساعتی میشه رسیدم تهران از در رسیدم مامان پرسید خوشگذشت بجای جواب دادن به مامان خودم و چسبوندم بهش و شروع کردم ؛ ها ؛ کردن یه نگاه آنچنانی به من کرد و با تعجب پرسید چرا تو صورت من ها می کنی زدم زیر خنده گفتم این ها سوقاتی من؛ یک نفس هوای تازه تقدیم بهترین مامان دنیا :))

* مشکلات خانوادگي زنان رد صلاحيت شده..زناني که براي انتخابات مجلس ثبت نام کرده و صلاحيتشان رد شده، به دليل عدم ارائه مستندات قانوني با مشکلات جدي در خانواده و جامعه روبه رو شده اند

* تو اینجای بگو گم شه ستاره..
بگو شب تا دلش می خواد بباره..
دوباره رخت عریانی به تن کن..
بگو آیینه مکرر شه دوباره..